احسان محمدی فاضل : امروز قبرهایی رو دیدم که روز و ماه و سال تولدم به تاریخ 2500 ساله روی آنها حک شده بود. برق از مردمک چشمم پرید، روزی که مادرم از درد انتظار آمد من به خود خنج میزد و پدرم نگران از حال هردومان لرزش پا گرفته بود، عده ای در چند فرسخی مویه کنان بر شانه های او تلقین می خواندند. آن روز برای من و او شروع یک راه بود.چه زود دیر می شود، کاش اولش بود.نمیدانم برای من یا برای او.اما اول او از آنچه که در آینه می بینم بر من نزدیکتر است. حال و هویم ماه و پلنگ است. قهوه تلخ طلب دارد و بوی جنگل و چوب

مهاجرین ایرانی عاشق دروغ

چه زمانی در کسب و کار عقب نشینی کنیم؟

برای ولنتاینت چی می خری؟!

روز ,حال ,یک ,راه ,زود ,کاش ,برای من ,ماه و ,اولش بود ,بود نمیدانم ,کاش اولش

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهدی دارآفرین جوهر سفید تپل تیپ کپسول مفاصل آراپیس – درمان درد مفاصل ، آرتروز و دیسک کمر قرآن حق است پزشک خانه پیش ساخته کــــــــــافه کــتـــاب حنا صادراتی حلما یک دانشجو